خط زدن من ، پایان من نیست ! آغاز بی لیاقتی توست ...

گناه من ؛ دوست داشتن گلی بود ، که دیگران آبش می دادند ... !!!

خط زدن من ، پایان من نیست ! آغاز بی لیاقتی توست ...

گناه من ؛ دوست داشتن گلی بود ، که دیگران آبش می دادند ... !!!

همه صدایش میزدن: فاحشه!!!!!!!
ولی کس نپرسید!!!!:بکارت خود را به چه فروختی!!!؟
به عشقی!!!به نانی!!!به اعتمادی!!!؟؟






اگه یه روز حس کردی تو یه زمان عاشق دو نفری ؛
دومی رو انتخاب کن چون اگه واقعا عاشق اولی بودی ، به عشق دومی گرفتار نمیشدی!!
نظرات 3 + ارسال نظر
ندا سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ http://lore.blogsky.com

سلام با ز اومدم . خوشحالم آژ کردی ولی ناراحتم چرا انقد تلخه

سلام ندا جان
خوبی با وفا.
ممنونم ازت که هنوزم بهم سر میزنی !
خوب بایدم تلخ باشه . در نهایت تعجب کسی که میمرد برام خیلی راحت تر از اون چیزی که فکرو بکنی بهم نامردی کرد خیانت کرد اخر سرم فروخت هنوز دهنم باز مونده !

ندا چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ http://lore.blogsky.com

حالم گرفته شد بدجور
نمیدونم چی بگم

حالت گرفته نشه . خودتو ناراحت نکن تا بوده همین بوده !

علی شنبه 18 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:19 ب.ظ http://alone-man.blogsky.com

سلام .دوست من .هنوز هم از عشقش میسوزی؟ اگه جوابت آره ست بهت بابت قلب پاکت تبریک میگم .قلب مردای واقعی اینطوریه.پدر عاشقی بسوزه ...
خیال منی

چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی

چو جان، ‌نهان شده در جسم پر ملال منی

چنین که می‌گذری تلخ بر من، از سر قهر

گمان برم که غم‌انگیز ماه وسال منی

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام

لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی

ز چند و چون شب دوریت چه می‌پرسم

سیاه‌چشمی و خود پاسخ سؤال منی

چو آرزو به دلم خفته‌ای همیشه و حیف

که آرزوی فریبنده‌ی محال منی

هوای سرکشی‌ای طبع من، ‌مکن! که دگر

اسیر عشقی و مرغ شکسته‌بال منی

ازین غمی که چنین سینه‌سوز سیمین است

چه گویمت؟ که تو خود باخبر ز حال منی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد